خدیا شکرت

ساخت وبلاگ
دیروز من و خواهر وسطیم رفتیم دور دور خیلی خوش گذشت آیس پک خوردیم توی پارک کمی قدم زدیم  ماشین روپارک کرده بودیم وقتی رفتیم سوار شیم یه ماشین هم مدل وهمرنگ ماشین ما جلوتر پارک کرده بود ما فکر کردیم ماشین خودمونه داشتیم با در کلنجار می‌رفتیم که به خواهرم گفتم _ا آجی این ماشین ما نیست  یه نگا به هم انداختیم و خندیدیم و بعدش رفتیم سمت ماشین خودمون  من و خواهرام خیلی با هم جوریم ولی خواهر بزرگم ز خدیا شکرت...
ما را در سایت خدیا شکرت دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : shamimdiaries بازدید : 85 تاريخ : جمعه 31 شهريور 1396 ساعت: 3:27

بعضی وقتا از بین متن ها و جملاتی که از کتاب  مورد علاقت میخونی بعضی از جملات واقعا زیبا و تاثیر گذار هستن  و دوست داری چند بار این جملات رو بخونی و از خوندنش خسته نمیشی چند روز پیش داشتم کتاب جدیدم به اسم( پینگ) رو میخوندم که به یه متن خیلی خیلی زیبا رسیدم  اون متن رو چند بار خوندم و باز هم دوست دارم بخونمش و همه جا بنویسمش تا جلو چشمم باشه متن: ((ترس از تغییر ،ترس از خطر کردن، ترس از مسخره خدیا شکرت...
ما را در سایت خدیا شکرت دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : shamimdiaries بازدید : 77 تاريخ : جمعه 31 شهريور 1396 ساعت: 3:27

دیروز روز پرتلاطمی برای من بود اما گذشت  داشتم فکر میکردم که چقدر آدم ها متفاوت هستند طرز فکر ها هم خیلی متنوع و متفاوت هستند  این جای قضیه برای من جالبه که هر کس سعی نمیکنه دیگری رو درک کنه بلکه سعی میکنه نظر و طرز فکرش رو به دیگری تحمیل کنه چقدر خوب میشد اگر همیدگه رو درک میکردیم حتی اگر طرزفکر و علاقه ی متفاوتی داشتیم. ای کاش حتی اگر همدیگرو درک نمی‌کیم حداقل به طرز فکر و علایق هم احترام خدیا شکرت...
ما را در سایت خدیا شکرت دنبال می کنید

برچسب : انتخاب,بزرگاهداف,کوچکخانواده, نویسنده : shamimdiaries بازدید : 60 تاريخ : جمعه 31 شهريور 1396 ساعت: 3:27